به گزارش سینماپرس، وی در یادداشت خود نوشته است:در لغتنامه هاي زبان فارسي مناظره که يک واژه عربي است که اين روزها هم معادل [1]debate در زبان انگليسي قرار داده شده است و آن به معناي "با هم نظر کردن يعني فکر کردن در حقيقت و ماهيت چيزي، با هم بحث کردن و حتي مجادله و نزاع با همديگر و بحث با يکديگر در حقيقت و ماهيت چيزي" است. در لغتنامههاي انگليسي هم از debate به عنوان "بحث استدلالي، اشکال، چالش جنجال برانگيز و گفتگو به خصوص در حوزه علائق عمومي در پارلمان يا هر مجمع ديگر"ياد شده است. از اين روش عموما در پارلمانها و قبل از هرگونه تصميم گيري به منظور روشن شدن ابعاد مختلف موضوع مورد بحث استفاده ميشود.
کسي تاريخچه مناظره را نميداند و مشخص نيست در چه روزي از روزهاي تاريخ براي اولين بار دو نفر در برابر ديگران به بحث در مورد موضوعي پرداختند و اولين مناظره تاريخ را شکل دادند.
با اين وجود تاريخچه اولين مناظره ثبت شده در تاريخ کشور ما گويا به زمان هخامنشيان باز ميگردد. به نوشتهٔ هرودوت مورخ يوناني در سال ۵۲۲ پيش از ميلاد، پس از قتل بردياي دروغين، هفت تن از بزرگان ايران، براي شکل حکومتي آيندهٔ ايران به مناظره نشستند. در نهايت اين مناظره به نفع داريوش به پايان رسيد و او به شاهنشاهي رسيد.
مناظره به عنوان شيوهاي براي استدلال و رو در رو قرار دادن نظر و انديشه در تاريخ باستان ايران، روم و يونان رواج داشته است. به گفته مورخان در ميان مسلمانان، فن مناظره يا " جدال احسن " پس از گسترش علم کلام و فقه پديد آمده است. "دارالمناظره" در زمان مامون، جايي بوده که بزرگان و دانشوران دربار در آن گرد ميامدند و در باره مسائل علمي بحث و مناظره ميکردند.
پس مناظره روشی ناشناخته، غريب و عجيب نيست که امروزه نياز به بازسازی و حتی اختراع مجدد داشته باشد. مناظره هميشه ساختاري ساده داشته که فقط نياز به دو يا چند نفر طرفهاي بحث دارد و بس. مناظرههاي سياسي که سالها در زمان انتخابات بالاترين مقام های سياسی ازجمله فرمانداران، نخستوزيران و روسای جمهور در غرب رواج دارد تقريبا با همين ساختار بين دو يا چند نامزد برپا ميشود. حتي در دانشگاههاي کشور خود ما طي دهههاي اخير همه روزه مناظرههائي برپا ميشود که تجربه بسيار خوبي در فضاي دانشجوئي کشور به حساب ميايد.
اما از آنجا که بعضي از ما مايليم چرخ را دوباره اختراع کنيم وقتي به فکر برپائي مناظرههاي تلويزيوني ميافتيم به جاي آن که از تجربه ساده و مفيد ديگران بهره ببريم، به فکر ابداع شيوههاي جديدي ميافتيم که قالب جديد و منحصر به فردي از مناظره را ارائه دهد.
خوب! اين تلاش في نفسه خوب است. به شرط آنکه روشی بهتر و الگوی موثرتر ارائه دهد. اما چرا آزمون و خطا آن هم نه در پشت صحنه که در روي صحنه با اين همه آثار پر حاشيه. چرا شيوه ابتکاری جديد؟ چرا استفاده نکردن از تجربههای آزمون شده موجود؟
در سال 1995 يعني در پنجاهمين سال پياده شدن نيروهاي متفقين در نرماندي که به عبارتي آغازگر پايان اشغال اروپا از سوي نازيسم تلقي ميشد مراسمي در نرماندي برپا شد که رونالد ريگان رئيس جمهور وقت امريکا در آن حضور داشت و برنقش امريکا در آزاد سازي اروپا از چنگ نازيسم و فاشيسم تاکيد ميکرد.
اين مراسم 16 بار قبل از اجرا تمرين شد. حتي رئيس جمهور امريکا که خود يک هنرپيشه کارکشته و ورزيده هاليوودي بود 8 بار در مراسم تمرين حضور يافت و مراسم مربوط به خودش را از آغاز تا پايان تمرين کرد که مبادا در روز مراسم در برابر 35 دوربين تلويزيون و چشم جهانيان کم بياورد و اشتباهي رخ دهد.
سوال مهم امروز کارشناسان رسانه اين است که روشهاي ابداعي براي برپا کردن مناظره، تا چه حد قبل از اجرا به آزمون و محک قرار داده ميشوند.
· آيا آنقدر که وقت صرف دکور، لباس عوامل وتدارکات تشريفاتي ميکنيم کمي هم وقت صرف تمرين و ارزيابي فنی و تخصصی اشکالات و رفع آنها قبل از اجرا ميکنيم؟
· چه کسي توصيه کرده که در يک مناظره 24 سوال نسبتا مشابه و تکراری به صورت تشريحي، تستي و تصويري مطرح شود؟ مثلا آيا طرح چهار يا پنج سوال مهم و بحث جدی و تعيين کننده کافی نبود؟
· چه کسي توصيه کرده که براي هر سوال فقط يک، دو يا سه دقيقه وقت باشد؟ آيا دادن وقت موسع به هر نامزد اشکالی داشت؟
· آيا بينندگان اين همه سوال و اينهمه جواب کوتاه و گاه ناقص را به ذهن سپرده و نتيجه دلخواه را گرفتهاند؟
در آغاز مناظره گفته شد که روش جديد ابداعي مناظره پس از هزاران نفر ساعت! جلسه، بحث و بررسي استادان ارتباطات و کارکشتگان عرصه رسانه حاصل شده است. آيا واقعا بضاعت اين همه دانشمند، استاد و افراد باتجريه در عرصه رسانه همين بوده است؟
نکند اساتيد برجسته و صاحبنظران خبره عرصه ارتباطات و استخوان خردکرده هاي با تجربه حوزه رسانه در طراحي چنين برنامهاي شرکت داده نشده اند و حتي نظر آنها خواسته نشده است. گمان بر اين است که اگر کمي دايره بررسي و نظرخواهي را گستردهتر ميکردند و اگر افراد صاحبنظرتر و با تجربهتر را دخالت ميدادند شايد به نتايج بهتر و الگوي قابل اجراتري از مناظرهاي "درخور" ميرسيدند.
انتهای پیام/ ب. ب
ارسال نظر